جدول جو
جدول جو

معنی شفق زار - جستجوی لغت در جدول جو

شفق زار(شَ فَ)
شفق جلوه. شفق کده. شفقستان. چیزی سرخ و گلگون. (ناظم الاطباء). سرخرنگ:
ز دست خودش بر سر دار کن
ز خونش هوا را شفق زار کن.
ملا طغرا (از آنندراج).
و رجوع به مترادفات کلمه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شن زار
تصویر شن زار
زمینی که در آن شن بسیار باشد، ریگ زار
فرهنگ فارسی عمید
(نَ فَ)
از عالم گلزار. (آنندراج) :
شد صرف نفس بسی درین کار
تا همنفسم شد این نفس زار.
والۀ هروی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
زمین های نفت دار. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(نِ)
جای پر از نفاق و دورنگی و ریا:
نفاق زار جهان قابل توطن نیست
خوشا کسی که غریب آمد و غریب رود.
میریحیی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شِ)
رمله. جداله. زمین پر از شن. ریگزار.
- شن زار خان باکی قوم، جائی در ساحل شرقی بحر خزر.
- شن زار قزل قوم، در مغرب بلخان کوچک ازنواحی شرقی بحر خزر
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکر زار
تصویر شکر زار
جایی که شکر فراوان باشد شکر زار، جایی که نیشکر زراعت کنند
فرهنگ لغت هوشیار
جایی که در نظر سکنه آن مانند قفس باشد: به صحرا داده ای جوش جنون زنجیر خایانرا قفس زاریست هر جا دیده ای از پیش صحرایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شن زار
تصویر شن زار
((ش))
بیابان پر شن
فرهنگ فارسی معین
رملزار، رملستان، ماسه زار
فرهنگ واژه مترادف متضاد